اشتغال؛ شاه کلید حیاتِ خاوران
اشتغال؛ شاه کلید حیاتِ خاوران

قسمت اول:از شهری حرف می زنیم که سابقه آن به گفته پروفسور مرحوم صداقت کیش به دوران ساسانیان بازمی گردد، یعنی ۳ هزار سال پیش، اما آیا شهر خاوران با این سابقه تاریخی تا ۱۰۰ سال آینده همواره زنده و پابرجا به حیات خود ادامه خواهد داد؟ چرا باید این سئوال را پرسید؟ مگر چه […]

قسمت اول:
از شهری حرف می زنیم که سابقه آن به گفته پروفسور مرحوم صداقت کیش به دوران ساسانیان بازمی گردد، یعنی ۳ هزار سال پیش، اما آیا شهر خاوران با این سابقه تاریخی تا ۱۰۰ سال آینده همواره زنده و پابرجا به حیات خود ادامه خواهد داد؟

چرا باید این سئوال را پرسید؟ مگر چه اتفاقی قرار است بیفتد یا ساده تر اینکه چه خطری وجود دارد که می تواند ادامه حیات این شهر را تهدید کند.

بخش اول: اشتغال

اگر درباره وضعیت شغلی مردم خاوران در ۱۰۰ سال گذشته بررسی ساده ای داشته باشیم،  متوجه می شویم که درآمد این منطقه صرفا براساس باغداری، پرورش طیور، حمل ونقل و بخش کوچکی نیز دامداری بوده است که البته در شرایط آن زمان با در نظرگرفتن شاخصه هایی مثل پایین بودن سطح توقعات، نبود تجملات و قانع بودن مردم و مهم تر از همه، پایین بودن مخارج زندگی و نیازهای روزمره، امکان زندگی با این مقدار درآمد وجود داشت.

اما نمودار مهاجرت از خاوران در طول ۵۰ سال گذشته و علی الخصوص در ۳۰ سال اخیر نشان دهندۀ این موضوع است که زندگی کردن درخاوران با شغل های ذکر شده و درآمد پایین آن، به سختی امکان پذیر است که دلیل متقن این صحبت در بررسی علت اصلی مهاجرت چند هزار خاورانی به شهرهای دیگر مخصوصاً شیراز نمایان است.

این همه مقدمه را گفتیم تا به یک نکته برسیم و آن هم اینکه «ایجاد “اشتغال”، شاه کلید حیات خاوران در آینده است». مسئولین عزیزی که درخاوران در مسند قدرت بودند، زمینه حضور خیرین محلی و حتی سایر خیرین مناطق دیگر برای سرمایه گذاری را فراهم نکردند و از مسئولین فرادستی نیز چنان که باید برای ایجاد اشتغال درخاوران مطالبه گر نبودند.

 اگر مسئولین فعلی نیز مثل گذشتگان رفتار کنند مطمئن باشید نباید توقع داشت اسمی از خاوران در ۱۰۰ سال آینده وجود داشته باشد. چرا که علاوه بر بیکاری، خطرات دیگری نیزاین شهر را تهدید می کند که در شماره های آتی درباره آن بحث خواهیم کرد.                                                                               ادامه دارد

  • نویسنده : ابراهیم اژدری