:::
سال هاست که بیکاری در خاوران زخم چرکینی است که جوانان را فراری داده و وادار به مهاجرت های اجباری و در نتیجه آن حاشیه نشینی و سکونت در محلات محروم و جنوبی مرکز استان کرده است . اکثر آنها ناگزیر به کارگری و مشاغل کاذب روی می آورند و بخش زیادی از درآمد ناچیزشان را اجاره نشینی و مخارج افزوده شهرنشینی می بلعد و تتمه آن به زور شکمشان را سیر می کند .
درحالی که اگر همان اندازه درآمد نه بیشتر هم، در خاوران عاید آنها می شد قطعا می توانستند زندگی با کیفیت تری که در شان خود و خانواده شان باشد فراهم سازند . پاسخ گوی این ظلم آشکار و این زندگی دشوار کیست ؟
یک راست می رویم سر اصل مطلب. چرا در ادارات شهر ما جوانان خاورانی جایی ندارند؟ چرا سهم خاوران از جاده ی سروستان -خاوران که شاهراه تردد به استان ها و بنادر جنوبی است تنها داغ های خانه سوزی شده که از تصادفات هم شهری های ما در این جاده بر روح و جان اهالی نشسته است.
همین بغل؛ روستای کوچک “مومن آباد“ را نگاه کنید؛ بازارچه سوغات و رستوران های بین راهی آن به سرعت در حال گسترش هستند، اما در معبر خاوران جز آه و حسرت چه می توان دید ؟
مانع ایجاد بازارچه در سه راهی شیخ احمدی برای توقف مسافران که سال ها صحبتش بوده و دود فرصت سوزیش به چشم جوانان خاورانی رفته چیست و مسئولان کجای این قصه تاسف بار نشسته اند؟
راستی سهم خاوران از چاه نفت سروستان چه خواهد بود؟ فقط آلودگی محیط زیست و چپاول آسمان آبی و هوای پاک که تنها داشته این شهرِ بی سر و سامان است!
کجای دلمان بگذاریم این سایه های غفلت مسئولان و سکوت مایوسانه و ضرباهنگ غمباری که راهی جز گریز از زادگاه برای دختران و پسرانی با آرزوهای بر باد رفته نگذاشته است.
تدوین برنامه جامع برای توسعه خاوران، ایجاد تعاونی ها، جذب و هموار کردن مسیر و حمایت از سرمایه گذاران از سوی ارگان های دولتی، بومی کردن نیروهای شاغل در ادارات و تاسیسات خاوران همه و همه مطالبات غبار گرفته مردم از مدیران و مسئولان ادوار مختلف بوده و هست . به راستی پایان این بی توجهی به ضروری ترین حقوق فرزندان این شهر که داشتن یک زندگی شایسته و با کیفیت در خاک آبا و اجدادی خود است کی خواهد بود ؟
مولای متقیان امام علی (ع) در نامه خود به مالک اشتر می فرماید: بپرهیز از این که خود را به نادانی زنی در آنچه توجه تو به آن ضروری است و همه از آن آگاهند زیرا به زودی آن را از تو می ستانند و به دیگری می دهند.
- نویسنده : هما حاصلی