پاییز است و سوز و سرما کم کم خود را به رخ برگهای سبز درختان میکشد؛ کم کم سبزی برگها رنگ میبازد و پاییزی میشود و همچون باران، بارش آغاز میکند و بر زمین فرشی رنگارنگ از برگهای رنگارنگ میگستراند….
… و پاییز برگ ریز با میوههای رنگارنگ، خود را به رخمان میکشد و زیباییهای رنگینش ما را وا میدارد تا به تماشایش بنشینیم….
… و شهر زیبای من با نخلهای سر به فلک کشیده و باغهای پر درختش، رنگینتر از خیلی شهرها، پاییز زیبایش را به رخ میکشد تا یادمان باشد بیشتر زیباییهای این شهر حاصل باغهایی با درختهای متنوع است که چشم نواز و دلنوازتر از همیشه در پاییز چشم اندازی زیبا را خلق کرده و ما را وا میدارد تا قدم در این باغهای پاییزی بگذاریم و خش خش برگهایش نوازشگر روح خسته مان شود که حتی چشم بسته زیباییها را حس کنیم و نفس بکشیم ….
پاییز شهر من، فصل رونق و تکاپو و تلاش و کار است، که همهی اینها نتیجهی وجود زیباییهای خلقت است که عظمت خالق را به رخ میکشد. باغهایی که در خود برکت دارند و رزق و روزی خیل عظیمی از همشهریانم و دیگر موجوداتی است که در این بهشت زیبای دنیا زندگی میکنند… باشد که قدر بدانیم و دست در دست هم خاوران را سرسبزتر و زیباتر کنیم …
- نویسنده : مریم رضوی